مجله اينترنتي فرهنگي روستاي مازغ بالاشهرستان ميناب




امام زمان(عج) و مقابله با عالمان دين نما


منبع شفقنا


امام هادي ـ عليه‌السلام ـ مي‌فرمايند: اگر در دوران غيبت قائم آل محمد (عج) دانشمندان نبودند كه مردم را به سوي او هدايت كنند و با حجت‌هاي الهي از دينش دفاع نمايند، كسي در دين خدا پابرجا نمي‌ماند و همه مرتد مي‌شدند. آنان همانند ناخداي كشتي، سكان كشتي را نگاه مي‌دارند و آنان نزد خدا، والاترين انسان ها هستند.

در پي سلسله مقالاتي که اقدامات اوليه امام زمان عليه السلام هنگام ظهور را در آن بررسي ميکنيم، در اين مقاله نيز به توضيح برخي ديگر از اين اقدامات مي پردازيم:
گسترش عدالت و رفع ستم

مهم ترين شاخص قيام امام مهدى (عج) كه تقريباً در اكثر روايات مربوط به آن حضرت ذكر شده است، ريشه كن ساختن ظلم و ستم و فراگير كردن عدل و قسط در سراسر گيتى است، به گونه اى كه مى توان ادعا كرد كه جمله ى «يملأ الأرضَ قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً» كه در اكثر احاديث ذكر شده، هم تواتر لفظى دارد و هم تواتر معنوى.

پيامبر (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: قيامت بر پا نمى شود، مگر اين كه مردى از اهل بيت من كه اسمش شبيه اسم من است، حاكم شود و زمين را پر از عدل و قسط كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود. (بحارالأنوار، ج 51، ص 81)


مقابله با عالمان دين نما

نقش علما در هدايت جامعه بشري درطول تاريخ، چهره ظلم و ستم را سياه و دين و دينداري را درخشان نموده‌اند، در هر روزگاري كه پرده‎هاي سياهي و جهل، سايه خود را بر جوامع بشري گسترانده است، دانشمندان و علما ديني بوده‌اند كه با مس?وليت خود انديشه‌هاي فساد و تباهي را از دامن مردم بخوبي پاك كرده‌اند. آنچه كه از روايات فهميده مي‌شود، در آخرامان نيز نقش علما در هدايت جوامع بشري بخوبي مشهود است.

امام هادي ـ عليه‌السلام ـ مي‌فرمايد: اگر در دوران غيبت قائم آل محمد (عج) دانشمندان نبودند كه مردم را به سوي او هدايت كنند و با حجت‌هاي الهي از دينش دفاع نمايند، كسي در دين خدا پابرجا نمي‌ماند و همه مرتد مي‌شدند. آنان همانند ناخداي كشتي، سكان كشتي را نگاه مي‌دارند و آنان نزد خدا، والاترين انسانها هستند. (فيض كاشاني، ملامحس، محجه البيضا، ج 1، ص 32)
روايات متعددي در اين باره وجود دارد كه در هنگام ظهور حضرت، عدّه‌اي با آيات قرآن بر عليه آن حضرت استدلال مي‌كنند و حقانيت او را قبول ندارند و حتي عدّه‌اي علني از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض مي‌كنند. بعيد نيست كه مصداق بسياري از اينگونه روايات، علما اهل سنت و ناصبي ها و وهّابي‌ها باشند زيرا علماي شيعه، انديشه‌شان بر گرفته از انديشه اهل بيت ـ عليهم‌السلام ـ و از شاگردان آن مكتب‌اند

و حضرت مهدي (عج) در اوائل غيبت كبري توقيعي بر اين مضمون صادر فرمودند که : (بعد از اين، به راويان حديث ما (فقهاي عادل) مراجعه نمائيد، آنها حجت من بر شما و من حجت بر آنها هستم.) (مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 181، باب توقيعات)

در رواياتي که درباره نقش علما در طول تاريخ و خصوصاً در آخرامان به آنها اشاره شد در مورد اينکه حضرت مهدي(عج) علما را حجت خود ياد مي‌كند، بديهي است كه علما حقيقتاً كساني هستند كه مردم را به سوي حقيقت، هدايت و راهنمائي نموده و مهدي (عج) و قيام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفي مي‌كنند. و اگر در حديث آمده كه اگر كسي امام خود را نشناسد و به آن حال از دنيا برود، به مرگ جاهلي اين دنيا رفته است. نقش علما مشهود است كه مردم را از مرگ جاهلي نجات داده و امام وحجت خدا را بر آنها معرفي نموده تا با معرفت كامل از دنيا بروند.

اما در مقابل اين احاديث، رواياتي هم مشاهده شده مثل اين روايت كه: حضرت مهدي(عج) بعد از ظهور رهسپار كوفه مي‌گردد و در آنجا عدّه‎اي، با سلاح در برابر حضرت مي‌ايستند و مي‌گويند: اي فرزند فاطمه از همان راهي كه آمدي برگرد، ما بتو نيازي نداريم. در حالي كه همه، قاريان قرآن و دانشمندان ديني هستند كه پيشاني آنها از عبادت پينه بسته‌اند و. و امام ـ عليه‌السلام ـ شمشيركشيده همه را از دم تيغ مي‌گذارند. (طبري، ابوجعفر محمد، دلائل الامه، ص 241) اينها همه ناظر به كساني است كه اندوخته هاي علمي و دانش خود را وسيله رسيدن به دنيا قرار داده اند نه علماي راستين.
در رواياتي که درباره نقش علما در طول تاريخ و خصوصاً در آخرامان به آنها اشاره شد در مورد اينکه حضرت مهدي(عج) علما را حجت خود ياد مي‌كند، بديهي است كه علما حقيقتاً كساني هستند كه مردم را به سوي حقيقت، هدايت و راهنمائي نموده و مهدي (عج) و قيام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفي مي‌كنند

بنابراين، واژه علما، تنها بر علماي شيعه صدق نمي‌كند. چه بسا عالمان وهّابي و سنّي باشند. چنانكه در عصر حاضر ديده مي‌شود كه علماي وهّابي و سنّي، با استدلال به آيات قرآن و تفسير و تأويل نادرست به آن مذهبي كه برگرفته از قرآن و انديشه اهلبيت ـ عليهم‌السلام ـ است، احتجاج و استدلال نموده و حقانيت اين مذهب را منكر مي‌شوند.

البته روايات متعددي در اين باره وجود دارد كه در هنگام ظهور حضرت، عدّه‌اي با آيات قرآن بر عليه آن حضرت استدلال مي‌كنند و حقانيت او را قبول ندارند و حتي عدّه‌اي علني از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض مي‌كنند. بعيد نيست كه مصداق بسياري از اينگونه روايات، علما اهل سنت و ناصبي ها و وهّابي‌ها باشند زيرا علماي شيعه، انديشه‌شان بر گرفته از انديشه اهل بيت ـ عليهم‌السلام ـ و از شاگردان آن مكتب‌اند.

البته از آنجايي كه همه انسانها حتي علما از نظر معرفت و تهذيب نفس يكسان نمي‌باشند، انسان بعيد نمي‌داند كه عدّه محدودي از علماي شيعه نيز در زمان ظهور با امام مهدي(عج) مخالفت كنند. آن‌چنان‌ كه معلوم است انديشه علماي شيعه‌ انديشه اهلبيت است، و علمايي كه غير از اين باشند، بسيار محدود و در اقلّيتند.




امام علي (ع) در حديثي مي فرمايد: «اسلام هم چون پوستيني وارونه است که بيرونش خشن و درونش نرم و لطيف است». با توسل به اين حديث، برخي معتقدند تاکنون فقط پوسته وارونه دين به جوانان نشان داده شده است و لايه دروني و زيباي آن به هر دليلي خوب معرفي نشده است. بايد به اين واقعيت اذعان داشت که برخي از جوانان و حتي بزرگسالان در عمل به آموزه هاي ديني دچار سردرگمي و تزل هستند و جاذبه هاي کاذب و تهاجمات فرهنگي توانسته است بر آنان تأثير بگذارد. امام رضا (ع) نيز در حديثي مي فرمايند: «اگر زيبايي هاي دين براي مردم روشن شود، مردم عاشق آن مي شوند» (ماه نامه مسجد، 1386: 97). اما به طور کلي عواملي که موجب دين گريزي نوجوانان و جوانان مي شوند عبارتند از:


* فقر و نداري:


تعاليم اسلامي، فقر را نکوهش مي کند و آثار زيان بار فراواني براي آن برمي شمارد و به مردم و حاکمان اسلامي و متوليان امور معيشتي مردم نسبت به اين مسئله شديداً هشدار مي دهد.


* آلودگي محيط اخلاقي و اجتماعي:


هر قدر که اجتماع و محيط گرايش به امور متعالي و ديني داشته باشد، افراد آن اجتماع نيز کشش و تمايلشان به همان سمت خواهد بود و اگر محيط و فضاي خانواده و اجتماع چنان باشد که همه از دين و مذهب بدگويي کنند و تمامي امکانات در راه گريز از دين به کار رود، خواه ناخواه اکثريت افراد تحت تأثير قرار گرفته، مشي و مرام خود را همان گونه پي مي گيرند.


* عملکرد نادرست برخي از عالمان دين:


زماني دعوت به دينداري مؤثر خواهد بود که دعوت کنندگان، خود به آنچه که مي گويند عمل کنند. در غير اين صورت رفتارشان بيشتر مردم را نسبت به دين و امور ديني بدبين مي کند.


* خشونت:


دين، پيام آور محبت و هدايت براي انسان هاست و اساس دين با خشونت سازگار نيست. لذا اگر به نام دين و دين داري خشونت به کار گرفته شود و چهره اي خشن از دين به نمايش گذاشته شود، موجب گريز مردم از دين خواهد شد.


* تبليغات و عملکرد دشمنان:


دشمنان با نقشه ها و اَعمال شيطاني خود به راه هاي گوناگوني تصويري نارسا از دين ارائه مي دهند. آنها با اين ترفندها مردم را از گرايش به دين و اسلام باز مي دارند.


* دفاع نابخردانه از دين:


يکي از علل دين گريزي اين است که برخي از دين داران دين را نامعقول جلوه مي دهند و يا نمي توانند از دين و آرمان هاي ديني، به صورت معقول و منطقي دفاع کنند که اين امر باعث مي شود گروهي جذب دين نشده و به خاطر برخي استدلال هاي نادرست و مسائل نابخردانه از دين بگريزند.


* معرفي نادرست دين:


معرفي و تبيين صحيح و شايسته از دين نقش عمده اي در جذب انسان ها به سوي خويش دارد و هر چه اين تصوير واقعي تر و دلپذيرتر باشد، گرايش به سوي آن بيشتر است.


* تبيين نارساي مفاهيم ديني:


اگر مبلغان ديني و متوليان امور ديني نتوانند مفاهيم ديني را به گونه اي رسا و در قالب هاي صحيح ارائه کنند، موجب آسيب پذير شدن مردمان در عرصه دين داري مي شوند.


* ناسازگاري با نيازهاي طبيعي و فطري بشري:


اگر دين به گونه اي معرفي شود که با ضروريات وجودي و طبيعي و فطري بشر مغايرت داشته باشد، دين و دين داري آسيب خواهد ديد و موجب گريز مردم از آن خواهد شد.


* اجبار در دين:


بايد با رفتار و کردار خود در دل ها نفوذ کرد و با تبيين عقلاني و ارائه دلايل منطقي براي برخي از احکام دين مانند حجاب کاري کرد که زن مسلمان بدون هيچ گونه فشار، توبيخ و يا اجبار آن را برگزيند و بر وم حجاب و پاي بندي به آن پافشاري کند.


* به کارگيري شيوه هاي نادرست در تبليغ:


اگر تبليغ به روش صحيح صورت نپذيرد و يا مبلغ و متولي ابلاغ پيام داراي شرايط مناسب نباشد و يا پيام و محتواي آن از غناي کافي برخوردار نباشد، مي تواند آسيب رسان باشد و هدف مورد نظر را تأمين نکرده و چه بسا در مواردي تبديل به ضد تبليغ شود و تأثير منفي بگذارد.


* غفلت از ظرفيت ها و استعدادها در هدايت و تربيت:


اگر انتظارهاي ديني متناسب با استعدادها و توانايي هاي مردم نباشد و سلوک ديني به تدريج صورت نپذيرد، دين و دين داري آسيب مي بيند و انسان با آييني که متناسب با توانايي و استعدادهايش نيست همراه مي شود.


* خصلت هاي ناپسند:


پيروي از هواي نفس و وسوسه هاي شيطان، دنيا پرستي، تکبر و غرور، لجاجت و ناآگاهي و غفلت نيز از جمله خصلت هاي ناپسندي هستند که موجب روي گرداني از دين مي شوند.


* گناه و گريز از مسئوليت:


يکي از عواملي که انسان را به الحاد مي کشاند و مانعي براي گرايش به دين است، عبارت است از ميل به بي بند و باري و راحت طلبي و نداشتن مسئوليت. يعني آدمي خود را در معرض هوس و گناه قرار دهد و به دنبال اشباع بي حد و اندازه غرايز مادي و حيواني باشد.


* تقليد و شخصيت گرايي:


تقليد کورکورانه هويتي براي انسان باقي نمي گذارد و چنين انساني تن به هر کاري مي دهد و هر امر ناروايي را مرتکب مي شود. پيروي و تقليدي که شکل سر سپردگي پيدا کند، مفسده هاي فراواني در پي دارد و جز تباهي زندگي دنيا و آخرت چيزي به دنبال نخواهد داشت (شکوهي، 1384: 268-75).
بنابراين، اگر چنان چه در جامعه اي دين گريزي غالب شود، دنيا محوري جاي دين محوري را مي گيرد و در اين صورت، ثروت و قدرت در جامعه به جاي معنويات حرف اول را خواهد زد و طبيعتاً وجود چنين فضايي باعث بروز انواع تخلفات و معضلات اجتماعي در جامعه خواهد شد (ماه نامه مسجد، 1386: 99-97). در خصوص پي آمدهاي دين گريزي نيز مي توان گفت که بحران هاي ناشي از آسيب دين و دين داري، عميق و گسترده است و مي تواند به بحران هاي روحي، فکري، فرهنگي، اعتقادي، سياسي، اجتماعي و شکسته شدن حريم هاي فردي و اجتماعي، همچنين بي هويتي انسان منجر شود. به دليل آسيب ديدن دين و آفت زدگي دين داري، حريم هاي انساني و مرزهاي سلوک اجتماعي متزل مي شود و انواع تعدي ها و حرمت شکني ها ظهور مي کند (خليليان، 1387: 38). همچنين فقدان باورهاي ديني و مذهبي در ميان خانواده ها و اهميت ندادن به مذهب مي توان موجب رشد افراد مجرم شده و آمار وقوع جرم را افزايش دهد. بنابراين فرهنگ خانواده بايد طوري باشد که والدين بتوانند فرزند خود را با احساس مسئوليت تربيت کنند و خودشان نيز در اين زمينه رفتارهاي مسئوليت پذير داشته باشند (عرب کرماني، 1387: 3). البته بررسي هاي علمي نشان مي دهند که بيشتر بي مذهب ها يا مخالفان مذهب از دو گروه هستند: گروه اول افرادي که در دوران کودکي و نوجواني آگاهي و تربيت مذهبي به آنها داده نشده است و گروه دوم افرادي هستند که تربيت مذهبي دوران کودکي آنها با خشونت و سخت گيري توأم بوده يا اينکه کودک را در عين نفهميدن يک مسئله اي، وادار به عمل کرده اند (سلمان نژاد، 1387: 72).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسيب شناسي بيماري هاي اجتماعي (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.


، در قرآن کريم علاوه بر اينکه در سوره هاي مختلف سخن از جنيان به ميان آمده سوره اي نيز مستقل با نام جن وجود دارد. بخشي از اين آيات به موضوع  ارتباط جن با انسان پرداخته اند و انسان را ازبرقراري ارتباط با آنها بر حذر داشته است. قرآن مي فرمايد: 


 


 


وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً (جن6)


 


 


و مردانى از انس به مردانى از جن پناه مى ‏بردند پس آنها (اجنّه) بر گناه و طغيان و ذلت اينان (انسان‏ها) مى‏ افزودند.


 


 


جن پرستي 


 


ارتباط انسان با طايفه جن تا آنجا در ميان بشر رواج پيدا کرد که برخي از افراد بشر به دليل امتيازات مادي  که در فرمانبري از شياطين به دست مي آوردند به پرستش آنها روي مي آوردند. در برخي از آيات قرآن کريم صريحاً به اين مطلب اشاره شده که برخي از انسانها جنيان را پرستش مي کردند. مثلاً در آيه40 و 41 از سوره سبأ آمده است:  


 


 


(وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَميعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلائِكَةِ أَ هؤُلاءِ إِيَّاكُمْ كانُوا يَعْبُدُونَ. قالُوا سُبْحانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ)


 


 


 


روزى را كه خداوند همه آنان را بر مى‏ انگيزد، سپس به فرشتگان مى‏ گويد: «آيا اينها شما را پرستش مى‏ كردند؟!» آنها مى‏گويند:


 


 


«منزّهى (از اينكه همتايى داشته باشى)! تنها تو ولىّ مايى، بلکه آنها؛  جنّ را پرستش مى‏ نمودند؛ و اكثرشان به آنها ايمان داشتند!» 


 


 


حقيقت جن پرستي 


 


پس از آنکه شيطان( که بر اساس قرآن از جنيان بود) با نافرماني خداوند از درگاه الهي رانده شد. قسم خورد که انسان را از مسير اطاعت و بندگي خدا دور نمايد و بيشتر انسانها را گمراه نمايد.


 


 


(قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني‏ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ)‏ (39حجر)


 


 


گفت: پروردگارا، بدان سبب كه مرا (به طرد از حضورت) به گمراهى افكندى من نيز در روى زمين (همه كارهاى زشت را) براى آنها آراسته خواهم كرد و همه آنها را گمراه خواهم نمود.


 


 


او وعده داد که بخشي از بندگان خدا را به بندگي و اطاعت خود خواهد کشاند. قرآن کريم  کلام شيطان را اينگونه نقل مي نمايد:


 


 


(.قالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبادِكَ نَصيباً مَفْرُوضاً ) (نساء/118)


 


 


سوگند باد كه از بندگان تو بهره‏اى معين (براى خود) خواهم گرفت.


 


 


بر اساس اين آيه همه تلاش شيطان بر اين است که انسان را از اطاعت خداوند به اطاعت خود در آورد. البته شيطان در اين مسير تنها نبوده و بخشي از جنيان و انساها را با خود همراه نموده است که قرآن آنها را حذب شيطان ناميده  است.  


 


 


بايد دانست پرستش جنيان هميشه به معناي اجراي اعمالي مثل نماز براي آنها نيست(اگر چه نماز هم از جمله اعمال جن پرستان است) بلکه مفهومي فراتر از آن دارد. و آن اين است که انسان سر به اطاعت جنيان بسپارد و از آنها اطاعت کند. اين عمل ايشان دقيقاً در مقابل خداپرستان است که سعي در فرمانبري از پروردگار عالم دارند و براي او نماز و مناسک ديگر ديني را اجرا مينمايند. 


 


 


بنابراين معناي جن پرستي اين است که انسان به جاي اطاعت از خدا و پيامبران الهي در اطاعت جنيان در آيد. اين همان چيزي است که خداوند در سوره ياسين  انسان را از آن بازداشته است:


 


 


(أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ وَ أَنِ اعْبُدُوني‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ) (61يس)


 


 


اى فرزندان آدم، آيا به شما (به وسيله پيامبران و عقول خودتان) سفارش نكردم كه شيطان را نپرستيد كه او مسلما براى شما دشمنى آشكار است؟! و فقط مرا بپرستيد كه اين راه مستقيم است؟!  


 


 


 


جن پرستي امري نسبي است


 


هر اندازه انسان به دعوت طايفه فريبکار جن به گناهان آلوده شود به همان اندازه از ولايت شيطان سهم دارد و از ولايت خداوند خارج مي شود. بنابراين همانگونه که انسانها در پرستش خداوند درجاتي دارند و متناسب با درجات ايمان و بندگي از خداوند پاداش دريافت مي دارند جن پرستي نيز مراتب و درجاتي دارد. مرتبه اي از پرستش جنيان همان اطاعت از آنها و ارتکاب گناهان است. اگر انسان در مسير اطاعت از جنيان باقي بماند به مراتب بالاتري از پرستش آنها مي رسد و  شيطان نيز به عنوان تشکر از آنها قدرتهايي شيطاني به آنها اعطا مي کند تا لذت پرستش شيطان را بيش از گذشته درک کنند و در نتيجه هر چه بيشتر به فرمان شيطان در آيند تا آنجا که در زمره يکي از حزب شيطان قرار گيرند. انسانهايي که امروز به زندگي خود را با فرمان شيطان سامان داده اند همان بهره شيطان و ديگر جنيان از بندگان خدا هستند. 


 


 


اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ‏ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ‏ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ (مجادله19)


 


 


شيطان بر آنها مستولى شده پس ياد خدا را از خاطرشان برده است، آنان حزب شيطانند، آگاه باش كه حزب شيطان همان زيان‏كارانند.


 


 


آنچه در زمان ما به نام آيين شيطان پرستي شناخته مي شود مرحله اي پيشرفته از اطاعت و ولايت شيطان است که مناسک و آداب خاص خود را دارد اما مراحل پايين تر جن پرستي همان آلوده شدن به گناهان است که نوعي فرمانبري از شياطين وسوسه گر است. 


عصراسلام


فضاي مجازي ميدان جنگيست مابين حق طلبان و پيروان شيطان ، در اين عرصه پيروان شيطان از هر ابزار و فرصتي براي نيل به اهداف خود بهره مي برند آنان حريمي براي خود قائل نيستند و به اصطلاح اهداف شيطاني شان وسيله را توجيه مي کند . آنان براي غلبه بر نظام جمهوري اسلامي حريم عفت و ناموس جامعه را مورد هجوم قرار مي دهند . انتشار عکس و داستانهايي از روابط جنسي نامشروع ابزاريست براي از هم پاشيدن کانون مقدس خانواده مسلمان ايراني . آنان برمبناي پروتکل هاي سران صهيونيسم جهاني آنقدر فحشا را ترويج مي کنند که حرمت عفت و پاکدامني از بين رفته و بي شرمي همه گير شود تا بدينوسيله برکشور تسلط يابند و اينترنت به جهت خصوصيات ويژه اي که دارد بستر و ابزار مناسبي است براي ترويج افکار ضد بشري آنان و اين اعمال ضد بشري را در لفافه آزادي که آنهم ساخته و پرداخته خود صهيونيست هاست ترويج مي کنند “ مردم غيريهودى نمى‏دانند چگونه از مطبوعات (رسانه ها) استفاده کنند. خوشبختانه اين وسيله به دست ما افتاده است و ما مى‏توانيم از طريق مطبوعات (رسانه ها) اعمال نفوذ کنيم (بخشي از پروتکلهاي سران صهيونيسم جهاني براي تسلط بر جهان) “ هم اکنون بيشتر رسانه هاي مطرح و با نفوذ دنيا در اختيار صهيونيسم جهاني است و با روشن شدن ميزان نفوذ اينترنت اين پديده هم ابزاري شده براي پيشبرد اهداف پليدشان . دولتهايي که از اثرات مخرب ترويج فحشا در اينترنت باخبرند قوانين سختي را براي جلوگيري از آن وضع کرده و اعمال مي کنند حتي کشورهاي اروپايي هم از بيم از هم پاشيدن جوامعشان با متخلفين برخورد شديدي مي کنند ولي وقتي يک کشور غير غربي با گسترش فحشا برخورد مي کند به مخالفت با آن بر مي خيزند چراکه هدف آنان نابودي اسلام است و براي نابودي اسلام همه شياطين متحد شده اند .


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دوربین های دیجیتال فروش اینترنتی سنگ|تضمینی Rachel صورت معاملات فصلی Alicia ویزای ایران خودمان ساخت لک موزیک عاشقانه های نگفتنی