منبع شفقنا
امام هادي ـ عليهالسلام ـ ميفرمايند: اگر در دوران غيبت قائم آل محمد (عج) دانشمندان نبودند كه مردم را به سوي او هدايت كنند و با حجتهاي الهي از دينش دفاع نمايند، كسي در دين خدا پابرجا نميماند و همه مرتد ميشدند. آنان همانند ناخداي كشتي، سكان كشتي را نگاه ميدارند و آنان نزد خدا، والاترين انسان ها هستند.
در پي سلسله مقالاتي که اقدامات اوليه امام زمان عليه السلام هنگام ظهور را در آن بررسي ميکنيم، در اين مقاله نيز به توضيح برخي ديگر از اين اقدامات مي پردازيم:
گسترش عدالت و رفع ستم
مهم ترين شاخص قيام امام مهدى (عج) كه تقريباً در اكثر روايات مربوط به آن حضرت ذكر شده است، ريشه كن ساختن ظلم و ستم و فراگير كردن عدل و قسط در سراسر گيتى است، به گونه اى كه مى توان ادعا كرد كه جمله ى «يملأ الأرضَ قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً» كه در اكثر احاديث ذكر شده، هم تواتر لفظى دارد و هم تواتر معنوى.
پيامبر (صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: قيامت بر پا نمى شود، مگر اين كه مردى از اهل بيت من كه اسمش شبيه اسم من است، حاكم شود و زمين را پر از عدل و قسط كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود. (بحارالأنوار، ج 51، ص 81)
مقابله با عالمان دين نما
نقش علما در هدايت جامعه بشري درطول تاريخ، چهره ظلم و ستم را سياه و دين و دينداري را درخشان نمودهاند، در هر روزگاري كه پردههاي سياهي و جهل، سايه خود را بر جوامع بشري گسترانده است، دانشمندان و علما ديني بودهاند كه با مس?وليت خود انديشههاي فساد و تباهي را از دامن مردم بخوبي پاك كردهاند. آنچه كه از روايات فهميده ميشود، در آخرامان نيز نقش علما در هدايت جوامع بشري بخوبي مشهود است.
امام هادي ـ عليهالسلام ـ ميفرمايد: اگر در دوران غيبت قائم آل محمد (عج) دانشمندان نبودند كه مردم را به سوي او هدايت كنند و با حجتهاي الهي از دينش دفاع نمايند، كسي در دين خدا پابرجا نميماند و همه مرتد ميشدند. آنان همانند ناخداي كشتي، سكان كشتي را نگاه ميدارند و آنان نزد خدا، والاترين انسانها هستند. (فيض كاشاني، ملامحس، محجه البيضا، ج 1، ص 32)
روايات متعددي در اين باره وجود دارد كه در هنگام ظهور حضرت، عدّهاي با آيات قرآن بر عليه آن حضرت استدلال ميكنند و حقانيت او را قبول ندارند و حتي عدّهاي علني از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض ميكنند. بعيد نيست كه مصداق بسياري از اينگونه روايات، علما اهل سنت و ناصبي ها و وهّابيها باشند زيرا علماي شيعه، انديشهشان بر گرفته از انديشه اهل بيت ـ عليهمالسلام ـ و از شاگردان آن مكتباند
و حضرت مهدي (عج) در اوائل غيبت كبري توقيعي بر اين مضمون صادر فرمودند که : (بعد از اين، به راويان حديث ما (فقهاي عادل) مراجعه نمائيد، آنها حجت من بر شما و من حجت بر آنها هستم.) (مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 181، باب توقيعات)
در رواياتي که درباره نقش علما در طول تاريخ و خصوصاً در آخرامان به آنها اشاره شد در مورد اينکه حضرت مهدي(عج) علما را حجت خود ياد ميكند، بديهي است كه علما حقيقتاً كساني هستند كه مردم را به سوي حقيقت، هدايت و راهنمائي نموده و مهدي (عج) و قيام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفي ميكنند. و اگر در حديث آمده كه اگر كسي امام خود را نشناسد و به آن حال از دنيا برود، به مرگ جاهلي اين دنيا رفته است. نقش علما مشهود است كه مردم را از مرگ جاهلي نجات داده و امام وحجت خدا را بر آنها معرفي نموده تا با معرفت كامل از دنيا بروند.
اما در مقابل اين احاديث، رواياتي هم مشاهده شده مثل اين روايت كه: حضرت مهدي(عج) بعد از ظهور رهسپار كوفه ميگردد و در آنجا عدّهاي، با سلاح در برابر حضرت ميايستند و ميگويند: اي فرزند فاطمه از همان راهي كه آمدي برگرد، ما بتو نيازي نداريم. در حالي كه همه، قاريان قرآن و دانشمندان ديني هستند كه پيشاني آنها از عبادت پينه بستهاند و. و امام ـ عليهالسلام ـ شمشيركشيده همه را از دم تيغ ميگذارند. (طبري، ابوجعفر محمد، دلائل الامه، ص 241) اينها همه ناظر به كساني است كه اندوخته هاي علمي و دانش خود را وسيله رسيدن به دنيا قرار داده اند نه علماي راستين.
در رواياتي که درباره نقش علما در طول تاريخ و خصوصاً در آخرامان به آنها اشاره شد در مورد اينکه حضرت مهدي(عج) علما را حجت خود ياد ميكند، بديهي است كه علما حقيقتاً كساني هستند كه مردم را به سوي حقيقت، هدايت و راهنمائي نموده و مهدي (عج) و قيام و آرمان آن حضرت را به آنان معرفي ميكنند
بنابراين، واژه علما، تنها بر علماي شيعه صدق نميكند. چه بسا عالمان وهّابي و سنّي باشند. چنانكه در عصر حاضر ديده ميشود كه علماي وهّابي و سنّي، با استدلال به آيات قرآن و تفسير و تأويل نادرست به آن مذهبي كه برگرفته از قرآن و انديشه اهلبيت ـ عليهمالسلام ـ است، احتجاج و استدلال نموده و حقانيت اين مذهب را منكر ميشوند.
البته روايات متعددي در اين باره وجود دارد كه در هنگام ظهور حضرت، عدّهاي با آيات قرآن بر عليه آن حضرت استدلال ميكنند و حقانيت او را قبول ندارند و حتي عدّهاي علني از مسجد از مجلس خطابه حضرت بلند شده و بر حضرت اعتراض ميكنند. بعيد نيست كه مصداق بسياري از اينگونه روايات، علما اهل سنت و ناصبي ها و وهّابيها باشند زيرا علماي شيعه، انديشهشان بر گرفته از انديشه اهل بيت ـ عليهمالسلام ـ و از شاگردان آن مكتباند.
البته از آنجايي كه همه انسانها حتي علما از نظر معرفت و تهذيب نفس يكسان نميباشند، انسان بعيد نميداند كه عدّه محدودي از علماي شيعه نيز در زمان ظهور با امام مهدي(عج) مخالفت كنند. آنچنان كه معلوم است انديشه علماي شيعه انديشه اهلبيت است، و علمايي كه غير از اين باشند، بسيار محدود و در اقلّيتند.
درباره این سایت