امام علي (ع) در حديثي مي فرمايد: «اسلام هم چون پوستيني وارونه است که بيرونش خشن و درونش نرم و لطيف است». با توسل به اين حديث، برخي معتقدند تاکنون فقط پوسته وارونه دين به جوانان نشان داده شده است و لايه دروني و زيباي آن به هر دليلي خوب معرفي نشده است. بايد به اين واقعيت اذعان داشت که برخي از جوانان و حتي بزرگسالان در عمل به آموزه هاي ديني دچار سردرگمي و تزل هستند و جاذبه هاي کاذب و تهاجمات فرهنگي توانسته است بر آنان تأثير بگذارد. امام رضا (ع) نيز در حديثي مي فرمايند: «اگر زيبايي هاي دين براي مردم روشن شود، مردم عاشق آن مي شوند» (ماه نامه مسجد، 1386: 97). اما به طور کلي عواملي که موجب دين گريزي نوجوانان و جوانان مي شوند عبارتند از:
* فقر و نداري:
تعاليم اسلامي، فقر را نکوهش مي کند و آثار زيان بار فراواني براي آن برمي شمارد و به مردم و حاکمان اسلامي و متوليان امور معيشتي مردم نسبت به اين مسئله شديداً هشدار مي دهد.
* آلودگي محيط اخلاقي و اجتماعي:
هر قدر که اجتماع و محيط گرايش به امور متعالي و ديني داشته باشد، افراد آن اجتماع نيز کشش و تمايلشان به همان سمت خواهد بود و اگر محيط و فضاي خانواده و اجتماع چنان باشد که همه از دين و مذهب بدگويي کنند و تمامي امکانات در راه گريز از دين به کار رود، خواه ناخواه اکثريت افراد تحت تأثير قرار گرفته، مشي و مرام خود را همان گونه پي مي گيرند.
* عملکرد نادرست برخي از عالمان دين:
زماني دعوت به دينداري مؤثر خواهد بود که دعوت کنندگان، خود به آنچه که مي گويند عمل کنند. در غير اين صورت رفتارشان بيشتر مردم را نسبت به دين و امور ديني بدبين مي کند.
* خشونت:
دين، پيام آور محبت و هدايت براي انسان هاست و اساس دين با خشونت سازگار نيست. لذا اگر به نام دين و دين داري خشونت به کار گرفته شود و چهره اي خشن از دين به نمايش گذاشته شود، موجب گريز مردم از دين خواهد شد.
* تبليغات و عملکرد دشمنان:
دشمنان با نقشه ها و اَعمال شيطاني خود به راه هاي گوناگوني تصويري نارسا از دين ارائه مي دهند. آنها با اين ترفندها مردم را از گرايش به دين و اسلام باز مي دارند.
* دفاع نابخردانه از دين:
يکي از علل دين گريزي اين است که برخي از دين داران دين را نامعقول جلوه مي دهند و يا نمي توانند از دين و آرمان هاي ديني، به صورت معقول و منطقي دفاع کنند که اين امر باعث مي شود گروهي جذب دين نشده و به خاطر برخي استدلال هاي نادرست و مسائل نابخردانه از دين بگريزند.
* معرفي نادرست دين:
معرفي و تبيين صحيح و شايسته از دين نقش عمده اي در جذب انسان ها به سوي خويش دارد و هر چه اين تصوير واقعي تر و دلپذيرتر باشد، گرايش به سوي آن بيشتر است.
* تبيين نارساي مفاهيم ديني:
اگر مبلغان ديني و متوليان امور ديني نتوانند مفاهيم ديني را به گونه اي رسا و در قالب هاي صحيح ارائه کنند، موجب آسيب پذير شدن مردمان در عرصه دين داري مي شوند.
* ناسازگاري با نيازهاي طبيعي و فطري بشري:
اگر دين به گونه اي معرفي شود که با ضروريات وجودي و طبيعي و فطري بشر مغايرت داشته باشد، دين و دين داري آسيب خواهد ديد و موجب گريز مردم از آن خواهد شد.
* اجبار در دين:
بايد با رفتار و کردار خود در دل ها نفوذ کرد و با تبيين عقلاني و ارائه دلايل منطقي براي برخي از احکام دين مانند حجاب کاري کرد که زن مسلمان بدون هيچ گونه فشار، توبيخ و يا اجبار آن را برگزيند و بر وم حجاب و پاي بندي به آن پافشاري کند.
* به کارگيري شيوه هاي نادرست در تبليغ:
اگر تبليغ به روش صحيح صورت نپذيرد و يا مبلغ و متولي ابلاغ پيام داراي شرايط مناسب نباشد و يا پيام و محتواي آن از غناي کافي برخوردار نباشد، مي تواند آسيب رسان باشد و هدف مورد نظر را تأمين نکرده و چه بسا در مواردي تبديل به ضد تبليغ شود و تأثير منفي بگذارد.
* غفلت از ظرفيت ها و استعدادها در هدايت و تربيت:
اگر انتظارهاي ديني متناسب با استعدادها و توانايي هاي مردم نباشد و سلوک ديني به تدريج صورت نپذيرد، دين و دين داري آسيب مي بيند و انسان با آييني که متناسب با توانايي و استعدادهايش نيست همراه مي شود.
* خصلت هاي ناپسند:
پيروي از هواي نفس و وسوسه هاي شيطان، دنيا پرستي، تکبر و غرور، لجاجت و ناآگاهي و غفلت نيز از جمله خصلت هاي ناپسندي هستند که موجب روي گرداني از دين مي شوند.
* گناه و گريز از مسئوليت:
يکي از عواملي که انسان را به الحاد مي کشاند و مانعي براي گرايش به دين است، عبارت است از ميل به بي بند و باري و راحت طلبي و نداشتن مسئوليت. يعني آدمي خود را در معرض هوس و گناه قرار دهد و به دنبال اشباع بي حد و اندازه غرايز مادي و حيواني باشد.
* تقليد و شخصيت گرايي:
تقليد کورکورانه هويتي براي انسان باقي نمي گذارد و چنين انساني تن به هر کاري مي دهد و هر امر ناروايي را مرتکب مي شود. پيروي و تقليدي که شکل سر سپردگي پيدا کند، مفسده هاي فراواني در پي دارد و جز تباهي زندگي دنيا و آخرت چيزي به دنبال نخواهد داشت (شکوهي، 1384: 268-75).
بنابراين، اگر چنان چه در جامعه اي دين گريزي غالب شود، دنيا محوري جاي دين محوري را مي گيرد و در اين صورت، ثروت و قدرت در جامعه به جاي معنويات حرف اول را خواهد زد و طبيعتاً وجود چنين فضايي باعث بروز انواع تخلفات و معضلات اجتماعي در جامعه خواهد شد (ماه نامه مسجد، 1386: 99-97). در خصوص پي آمدهاي دين گريزي نيز مي توان گفت که بحران هاي ناشي از آسيب دين و دين داري، عميق و گسترده است و مي تواند به بحران هاي روحي، فکري، فرهنگي، اعتقادي، سياسي، اجتماعي و شکسته شدن حريم هاي فردي و اجتماعي، همچنين بي هويتي انسان منجر شود. به دليل آسيب ديدن دين و آفت زدگي دين داري، حريم هاي انساني و مرزهاي سلوک اجتماعي متزل مي شود و انواع تعدي ها و حرمت شکني ها ظهور مي کند (خليليان، 1387: 38). همچنين فقدان باورهاي ديني و مذهبي در ميان خانواده ها و اهميت ندادن به مذهب مي توان موجب رشد افراد مجرم شده و آمار وقوع جرم را افزايش دهد. بنابراين فرهنگ خانواده بايد طوري باشد که والدين بتوانند فرزند خود را با احساس مسئوليت تربيت کنند و خودشان نيز در اين زمينه رفتارهاي مسئوليت پذير داشته باشند (عرب کرماني، 1387: 3). البته بررسي هاي علمي نشان مي دهند که بيشتر بي مذهب ها يا مخالفان مذهب از دو گروه هستند: گروه اول افرادي که در دوران کودکي و نوجواني آگاهي و تربيت مذهبي به آنها داده نشده است و گروه دوم افرادي هستند که تربيت مذهبي دوران کودکي آنها با خشونت و سخت گيري توأم بوده يا اينکه کودک را در عين نفهميدن يک مسئله اي، وادار به عمل کرده اند (سلمان نژاد، 1387: 72).
منبع :کاوه، محمد، (1391)، آسيب شناسي بيماري هاي اجتماعي (جلد اول)، تهران: نشر جامعه شناسان، چاپ اول 1391.
درباره این سایت